درس های مدیریتی از نادرشاه افشار

نادرشاه افشار در اوج شورش ها و نبردهای داخلی و فشارهای خارجی از سوی روسیه و عثمانی توانست ایران را قدرتمند کند و آرامش و امنیت را به کشور برگرداند. اما نکته قابل تامل اینجاست که نادرشاه بدون هیچ حمایتی و از یک خانواده فقیر به پادشاهی ایران زمین رسید. ویژگی های اخلاقی و رفتاری خاص او باعث موفقیت‌اش شد که قرار است در این مقاله به بررسی ۱۰ مورد از این ویژگی ها بپردازیم.

تذکر مهم

در مقاله پیش رو به شیوه حکومت داری و جنگ‌های نادر شاه افشار میپردازیم و از آنجا که علم نوین به این نتیجه رسیده است که موفقیت و شکست اتفاقی نیست و عوامل متعددی موجب پیروزی و شکست یک رهبر یا فرمانده جنگ میشوند، شناخت این عوامل میتواند برای ما نیز سودمند باشد. نادرشاه افشار برای پیروزی و موفقیت از ویژگی‌هایی برخوردار بود و تا زمانیکه از این راهکارها استفاده مینمود موفق و سعادتمند بود اما در اواخر عمر بیشتر عواملی که در این مقاله ذکر شده است و باعث موفقیت وی شده بود را نقض کرد که نهایتا منجر به ناکامی و ازدست دادن جانش شد. لازم به ذکر است در این مقاله بدون قضاوت اخلاقی در مورد کارهایی که وی کرده است و صرفا به عوامل مدیریتی که موجب پیروزی او شده بود میپردازیم.

 

امیدواری و ادامه دادن حتی در بدترین شرایط ممکن

دقت کنید که نادرشاه از کجا شروع کرد. او در یک خانواده بسیار معمولی و فقیر در شمال خراسان از طائفه افشار بدنیا آمد. پدرش دهقان ساده ای بود که در سنین طفولیت نادر از دنیا رفت. پس از چندی او و مادرش بوسیله ازبک ها اسیر شدند و بعد از مدتی مادرش نیز فوت شد و نادر از بند ازبک ها فرار کرد. چندسال بعد نادر سپهسالار لشکر تهماسب دوم بود. توجه کنید که نادر از فقر مطلق  و بدون هیچ امکاناتی و حمایتی و فقط با تکیه به توانایی های خود توانست به یکی از تاثیرگذارترین رجال تاریخ ایران شود. نادر در اوج درگیری‌های بین عثمانی ها و روس ها همه رقبایش را کنار زد و در اوج ناامیدی و نداشتن هیچ امکانات و شانسی ادامه داد و دست از تلاش برنداشت و به فراتر از تصوراتش نائل آمد. او شکست را پلی برای پیروزی میدانست و میگفت: بر گذشته افسوس نشاید. بلکه مرد رزمنده باید از گذشته پند گیرد و آینده را نیک پاید. هر چند که شکست خوردیم و ابزار ما را دشمن برد ولی آسوده باشید که به یاری آفریدگار دمار از آنان برآورم و دو صد آنچه تاراج کرده اند باز پس گیرم.

 

خواسته هایی فراتر از خود و توجه به رسالت در زندگی

بیرون راندن روسیه از خاک ایران

زمانیکه وصیت نادرشاه را میخوانیم حرف‌هایی رو میبینیم که از روی غیرت و وطن پرستی زده شد است بعنوان مثال: لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم .برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمیکنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم. کیست که نداند مردان بزرگ از درون کاخ های فرو ریخته به قصد انتقام بیرون می آیند، انتقام و ندایی از درونم می گفت برخیز ایران تو را فراخوانده است و برخواستم. کمربند سلطنت، نشان نوکری برای سرزمینم است. نادرها بسیار آمده‌اند و باز خواهندآمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است. هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است. سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است. همانطور که دیدید این صحبت ها فراتر از جنگ قدرت و آرزوی سروری است و برخاسته از داشتن رسالت در زندگی و هدفی ارزشمند و والا است که همین موضوع موجب میشود پتناسیل های نهفته آدمی آزاد شود و اینجاست که تازه زندگی معنا پیدا میکند. 

 

 پیشنهاد مطالعه: چشم انداز چیست و چگونه طراحی میشود؟

 

شناخت تهدید ها و فرصت ها و اقدام فوری

این ویژگی نادر را میتوان در داستان تبعید تهماسب دوم و زمینه سازی پادشاهی خودش دید. نادر بلافاصله پس از شکست تهماسب دوم او را از پادشاهی خلع میکند و با دستوری همه بزرگان کشوری و لشکری را در دشت مغان جمع میکند و با سوالاتی هوشمندانه آنان را وادار به تقدیم پادشاهی به خودش میکند. همچنین این ویژگی را بصورت مشهود تر میتوان در جنگ های نادر دید. او در حمله معمولا مناسب ترین زمان را طبق اطلاعات جاسوسان انتخاب میکرد و مثلا در یکی از جنگ‌هایش حمله را مقارن با نماز ظهر جمعه انتخاب کرد زیرا جاسوسان خبر آورده بودند که تعداد نگهبانان قلعه محاصره شده، دراین زمان خیلی کمتر می شوند ویا در اوایل کار هنگامی که با چهار دشمن از جمله محمود افغان و عثمانی ها وروسیه و ملک محمود سیستانی در گیر بود ابتدا به جنگ ملک محمود سیستانی که از هر چهار دشمن ضعیف تر بود رفت و بهمین دلیل تهماسب میرزا را به گرفتن خراسان و مغلوب نمودن کوچک ترین دشمن ترغیب میکرد. تشخیص نادر در حمله بهضعیف ترین مهاجم بسیار به سود او بود و این یکی از مزایای موقع شناسی نادر می باشد.

 

توان رهبری و دید استراتژیک

نادر شاه افشار توان رهبری حیرت انگیزی داشت و بارها فقط با ۲۰۰۰ سوار ایستادگی میکرد. در جنگ با افغان ها سپاه نادر همیشه کم تعداد تر و کم تجهیزات تر بود. اما در نهایت هوتکیان را از حکومت مرکزی بیرون کرد و تهماسب دوم را در اصفهان به تخت نشاند و بلافاصله برای مقابله با عثمانی ها به غرب رفت و جالب است که بدانید سپاه نادر متشکل از همان افغان‌هایی بود که دیروز آنها را شکست داده بود و امروز آنها را با خود میبرد تا با عثمانی ها بجنگند. نادرشاه از این دست شکردها بسیار داشت و حتی بسیاری از مواقع از روستا ها و شهرها سربازگیری میکرد که این هم یکی دیگر از خلاقیت های نادر بود.

 

توجه به عملکرد و مزیت رقبا و الگو برداری از آنها

الماس های دریای نور و کوه نور

در نبرد با گورکانیان که همان حمله معروف نادرشاه به هندوستان است، طبق معمول سپاه نادر از لشکریان هند بسیار کم تعداد تر بود. در معروف ترین نبرد یعنی نبرد کرنال ظرف ۶ ساعت سپاهی از هندیان را شکست داد که ۶ برابر سپاه خودش بودند! در این لشکرکشی ثروت غیر قابل وصفی را از هند آورد که شامل جواهرات نفیسی مثل تخت طاووس و الماس های کوه نور و دریای نور و .. بود و با این ثروت جامه‌ی عمل به آرزوی دیرین خود پوشاند یعنی احداث نیروی دریایی که پیشتر از نیروی دریایی اروپایی ها الگو گرفته بود و میگفت چرا آنها کشتی داشته باشند و ما نداشته باشیم!؟ بعبارتی او نیاز را بدرستی شناسایی کرده بود و پس از تامین مالی و گردآوری امکانات، با تمام سختی‌ای که داشت خواسته‌اش را به واقعیت تبدیل نمود.

 

محدودیت برای نادر بی معنی بود

نادرشاه در جریان ساخت ناوگان دریایی دستور داده بود تا برای فراهم کردن چوب مورد نیاز، از جنگل‌های مازندران چوب را تهیه کنند و به بوشهر بیاورند. و با همین پشتکار و تلاش بود که ناوگان دریایی ارتش ایران ساخته شد و سرزمین هایی مثل بحرین و عمان را تصرف کرد.

 

کارسپاری به افراد توانمند

جالب توجه است که نادر شاه در هیچ کشورگشایی دریایی شرکت نکرد و از طریق انتخاب فرماندهان زبده و مورداطمینان توانست سرزمین های مدنظر را تصرف نماید. او در شناسایی رجال توانمند استعداد داشت و با کارسپاری به آنها موفقیت های مهمی را کسب میکرد. 

 

 پیشنهاد مطالعه: چهار آسیب جدی در اثر دل بستن به دنیا از زبان حافظ شیرازی

 

نظام تنبیه و پاداش به موقع

ملاقات نادرشاه با شاه هند پس از تسلیم در جنگ کرنال و بازگرداندن تاج پادشاهی به او

برای مثال به هنگام ترک هندوستان بزرگان و سران هندی را که با او همکاری کرده بودند را جمع نمود و به فراخور شان و رتبه شان پاداش داد. خوانین ایران هم به فراخور حال‌شان پاداش گرفتند. نادر تمامی صاحبان منصب و نظامیان خود را به اسم می خواند. اگر به کسی احسانی کرده بود یا تنبیهی نموده بود همیشه در خاطرش می ماند. ودر تمامی مدت درنوک پیکان ارتش ایران حرکت می کرد. اگر کسی از سردارانش از میدان جنگ فرار میکرد شخصا به سمت او می تاخت و اورا از پای در می آورد. 

 

اشراف کامل بر ماهیت سیستم مدیریت کشور

در اواخر دوران صفوی سیستم مدیریت کشور مشکل داشت چرا که درآمدی نداشتند بعنوان مثلا در بازار جهانی ابریشم هند جای ابریشم ایران را گرفته بود و اقتصاد کشور دچار مشکل شده بود و حکومت بدنبال مالیات گرفتن از مردم افتاد و بهمین جهت نارضایتی‌ها زیاد میشد و در نهایت شورش رخ میداد و اینگونه بود که با شورش افغان ها حکومت مرکزی از بین رفت. نادر این معضل را فهمیده بود و به فتوحات رو آورده بود و با همین ثروت بدست آمده علاوه بر کسب رضایت از مردم به تجهیز خود در زمینه های مختلف میپرداخت. 

 

مذاکره را نیمه دیگر راز موفقیت میدانست

تصویری منتسب به نادرشاه افشار

نادر شاه هیچ گاه با روسیه نجنگید بلکه آنان را به روش‌های دیپلماتیک از مناطق اشغال شده وادار به عقب نشینی کرد .پیروزی بدون جنگ سیاستی است که در عصر امروز توسط کشورهای پیشرفته اجرا میشود اما نادر در آن زمان از این راهکار بهره میبرد. در همین راستا داستانی را نقل میکنند که بیانش خالی از لطف نیست: روایت است که نادرشاه پس از پیروزی در جنگ با عثمانی‌ها روی تکه سنگی نشست و دستور داد سفره غذایش را پهن کنند و در آن تکه ای نان و چند پیاز قرار دادند. در همان حال گالیتزین را که همراه ارتش ایران بود به حضورش آوردند سپس در حالی که پیاز را با شمشیر خونین دو نیم کرد، دستور داد سفیر روسیه را به محضرش را بیاورند سپس به صحنه نبرد و کشته های عثمانی اشاره کرد و گفت آقای گالیتزین سریعا به دولت متبوع‌تان اطلاع دهید که ارتش روسیه باید خاک ایران را ترک کند وگرنه تمام افرادتان را میکشم و اجسادشان را به دریا میریزم. گالیتزین سرش را خم کرد و همان روز برای ملکه روسیه نامه نوشت: نادر را دیدم در حالی که بوی خون میداد صلاح این است سریعا خاک ایران را ترک کنیم. ارتش روسیه پیرو آن نامه در کمتر از یک ماه خاک ایران را بدون هیچ جنگی ترک گفت.

محتوای جدول

6 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید