تست حل مساله هپنر چیست؟ چه کاربردی در خودشناسی دارد؟

test heppner

همه‌ی ما، هر روز با مسائلی روبرو می‌شویم، از کوچک‌ترین چیزها مثل دیر رسیدن به یک قرار یا انتخاب بین دو تصمیم ساده، تا مشکلات مهم‌تر مثل چالش‌های شغلی، تعارضات خانوادگی یا بحران‌های مالی. اما نکته‌ی جالب اینجاست: همه‌ی ما مشکلات را یک‌جور حل نمی‌کنیم. شاید برایتان پیش آمده باشد که در موقعیتی دشوار بلافاصله دنبال راه‌حل بگردید و با اعتماد به نفس عمل کنید. یا برعکس گاهی آن‌قدر احساس سردرگمی و استرس کرده‌اید که ترجیح داده‌اید اصلاً به مسئله فکر نکنید. این تفاوت‌ها از کجا می‌آیند؟ آیا نوع واکنش ما به مشکلات ویژگی ثابتی است یا می‌توان آن را شناخت، تحلیل کرد و تغییر داد؟ اینجاست که وارد دنیای «حل مسئله» می‌شویم؛ مفهومی که به ما کمک می‌کند خودمان را بهتر بفهمیم که یکی از ابزارهای مهم در این زمینه پرسشنامه سبک حل مسئله هپنر است. در این مقاله قرار است با این پرسشنامه آشنا شویم و ببینیم چطور کار می‌کند، چه چیزهایی را درباره‌مان نشان می‌دهد، چقدر از نظر علمی معتبر است و حتی چطور می‌تواند در خودشناسی، استخدام و استعدادیابی افراد کاربرد داشته باشد.

 

پرسشنامه حل مسئله هپنر چیست؟

اگر تجربه شرکت در آزمون‌های روان‌شناسی و خودشناسی را داشته باشید ، احتمالاً با پرسشنامه‌هایی مواجه شده‌اید که تلاش می‌کنند ابعاد مختلف شخصیت، عملکرد ذهنی‌ یا استعدادهای‌تان را بسنجند. اما پرسشنامه حل مسئله هپنر (Heppner’s Problem Solving Inventory – PSI) با بسیاری از آن‌ها فرق دارد. چرا که این ابزار نه هوش شما را می‌سنجد نه سرعت عمل‌تان در حل معماها را. بلکه بررسی می‌کند شما خودتان را در حل مسائل زندگی چطور می‌بینید. پرسشنامه هپنر اینطور طراحی شده تا به یک پرسش مهم پاسخ دهد: «افراد مختلف هنگام مواجهه با مشکلات چه دیدگاه ذهنی و احساسی‌ای نسبت به حل آن‌ها دارند؟»و بر این اساس عمل میکند که بسیاری از افراد حتی اگر از نظر فنی توانایی حل مسئله را داشته باشند به دلیل سبک ذهنی خاص‌شان ممکن است از حل آن اجتناب کنند، در تصمیم‌گیری دچار شک و تردید شوند یا خود را ناتوان احساس کنند. پرسشنامه هپنر با ۳۵ سؤال طراحی شده که به صورت خودگزارشی (یعنی توسط خود فرد پاسخ داده می‌شود) تنظیم شده است. پاسخ‌ها بر اساس میزان موافقت یا مخالفت فرد با جملاتی درباره خودش است؛ مثلاً:
«وقتی با مشکلی روبرو می‌شوم، اغلب نمی‌دانم از کجا شروع کنم.» یا «در حل مسائل روزمره احساس توانمندی می‌کنم.»

پاسخ‌های فرد به این سؤالات اطلاعات مهمی درباره سبک ذهنی او در برخورد با مشکلات ارائه می‌دهد، اطلاعاتی که می‌توانند در مسیر خودشناسی، بهبود مهارت‌های زندگی، انتخاب شغل مناسب و حتی پیش‌بینی عملکرد فرد در محیط کاری بسیار مؤثر باشند.

 

تاریخچه پرسشنامه حل مساله هپنر

دکتر پاول ال. هپنر (Paul L. Heppner) از چهره‌های برجسته روان‌شناسی مشاوره در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم است. او تحصیلات خود را در مقطع دکترا در رشته روان‌شناسی مشاوره (Counseling Psychology) در دانشگاه مینه‌سوتا، یکی از معتبرترین مراکز روان‌شناسی در آمریکا به پایان رساند. هپنر بعدها استاد دانشگاه میزوری شد و بخش زیادی از دوران حرفه‌ای‌اش را در آنجا صرف آموزش، پژوهش و توسعه ابزارهای ارزیابی روان‌شناختی کرد. او در طول فعالیت علمی‌اش بیش از ۱۵۰ مقاله پژوهشی و ابزار ارزیابی منتشر کرد و یکی از ارجاع‌شده‌ترین چهره‌ها در حوزه سبک‌های حل مسئله و مداخلات شناختی‌-رفتاری محسوب می‌شود. اما مهم‌ترین دستاوردش بدون تردید طراحی پرسشنامه‌ای بود که برای اولین بار تلاش کرد درک درونی افراد از توانایی حل مسئله خودشان را اندازه‌گیری کند: پرسشنامه حل مسئله (Problem Solving Inventory – PSI) که در این مقاله به بررسی ابعداد مختلف آن خواهیم پرداخت.

 

مبانی علمی پرسشنامه حل مساله هپنر

پرسشنامه هپنر بر مبنای چند نظریه کلیدی در روان‌شناسی بنا شده است:

1. نظریه خودکارآمدی (Self-Efficacy) – آلبرت بندورا

اعتمادبنفس

بندورا معتقد بود که باور فرد به توانایی خود برای انجام یک کار نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت او دارد. این یعنی دو فرد با توانایی یکسان، اگر یکی به خود اعتماد نداشته باشد عملکرد بسیار ضعیف‌تری خواهد داشت و فرد دوم با همان توانایی اما با عتماد به خود میتواند عملکرد بسیار بهتری داشته باشد. این دیدگاه مبنای اصلی ساخت بخش «اعتماد به نفس در حل مسئله» در پرسشنامه هپنر شد.

2. نظریه حل مسئله اجتماعی (Social Problem Solving Theory) – دی‌زوریا و گلدفرید

بر اساس این نظریه حل مسئله نه فقط یک مهارت شناختی بلکه فرایندی رفتاری و عاطفی است که به سبک زندگی، نگرش فرد و سطح کنترل ذهنی او بستگی دارد. هپنر این دیدگاه را گسترش داد تا نشان دهد سبک حل مسئله می‌تواند درونی و مزمن باشد؛ یعنی فرد یک نگرش ثابت نسبت به مشکلات و توانایی‌هایش دارد.

3. رویکرد انسان‌گرا (Humanistic) در مشاوره

هپنر تحت تأثیر جنبش انسان‌گرا به ویژه آثار کارل راجرز، معتقد بود که انسان‌ها دارای ظرفیت درونی برای رشد هستند؛ تنها کافی‌ است شناخت و آگاهی لازم را نسبت به خود پیدا کنند. پرسشنامه او نیز تلاشی است در جهت تسهیل این خودشناسی.

 

ابعاد پرسشنامه حل مساله هپنر:

پرسشنامه سبک حل مسئله هپنر (PSI) برخلاف بسیاری از ابزارهای سنتی روان‌سنجی که مهارت یا عملکرد بیرونی را می‌سنجند، یک نوآوری مهم در ارزیابی ادراک ذهنی افراد از خود است. این ابزار نه به دنبال «درست یا غلط» بودن پاسخ‌هاست، نه به دنبال امتیاز هوش یا تحلیل‌های منطقی صرف. بلکه هدف آن آشکار کردن الگوهای ذهنی و شناختی افراد در مواجهه با چالش‌هاست. این پرسشنامه سه مؤلفه اصلی را اندازه‌گیری می‌کند که هر کدام برگرفته از نظریه‌های معتبر روان‌شناختی‌اند:

۱. اعتماد به نفس در حل مسئله (Problem Solving Confidence – PSC)

این مؤلفه بررسی می‌کند که فرد چقدر به توانایی خود در حل مسائل اطمینان دارد. و تکیه بر نظریه «خودکارآمدی» بندورا دارد که میگوید: افراد با باور بالا نسبت به توانمندی‌شان در مواجهه با مشکلات انعطاف‌پذیرتر و فعال‌تر عمل می‌کنند. و مثال سؤالی آن اینگونه است: «وقتی با مشکلی مواجه می‌شوم، احساس می‌کنم می‌توانم به خوبی از پس آن بربیایم.»

۲. سبک گرایش/اجتناب (Approach-Avoidance Style – AAS)

این بخش نشان می‌دهد که فرد در رویارویی با مشکلات، تمایل به روی آوردن دارد یا دوری گزیدن و ریشه در نظریه‌های شناختی-رفتاری و نظریه حل مسئله اجتماعی دارد. افرادی با سبک اجتنابی، بیشتر به تعویق انداختن، سرکوب، یا انکار مشکل تمایل دارند. یکی از سؤالات آن میتواند اینگونه باشد: «وقتی با مسئله‌ای روبه‌رو می‌شوم، آن را نادیده می‌گیرم به امید اینکه خودبه‌خود حل شود.»

۳. سبک کنترل شخصی (Personal Control – PC)

ارتباط کنترل گری و حل مساله

میزان احساسی که فرد از کنترل بر مسائل زندگی‌اش دارد. مرتبط با مفهوم «درون‌گرایی/برون‌گرایی مرکز کنترل» در نظریه جولین روتر. یعنی کسانی که احساس کنترل بالایی دارند خود را مسئول حل مسئله می‌دانند و برعکس، افراد با کنترل پایین شرایط یا دیگران را مقصر می‌دانند. مثال سؤال: «وقتی مشکلی پیش می‌آید، معمولاً احساس می‌کنم از دست من خارج است.»

 

کاربردهای عملی پرسشنامه هپنر: از مشاوره تا استخدام و خودشناسی

پرسشنامه حل مسئله هپنر برخلاف آنچه ممکن است در نگاه اول به نظر برسد صرفاً یک ابزار دانشگاهی یا پژوهشی نیست. بلکه در سال‌های اخیر با توجه به دقت، اعتبار و ساختار روان‌سنجی قوی‌اش به یکی از ابزارهای کاربردی و محبوب در حوزه‌های مختلف روانشناسی عملی و منابع انسانی تبدیل شده است. در این بخش به چند کاربرد مهم این ابزار در عمل می‌پردازیم:

۱. مشاوره و روان‌درمانی: کشف الگوهای ذهنی ناسازگار

در جلسات مشاوره فردی، استفاده از پرسشنامه هپنر می‌تواند به درمانگر کمک کند تا:

  • سبک مقابله‌ای فرد با مشکلات را شناسایی کند؛
  • اعتماد به نفس روانی فرد را نسبت به توانایی‌اش در حل مسئله بررسی کند؛
  • نقاطی را که نیازمند مداخله شناختی یا رفتاری هستند، هدف قرار دهد.

بعنوان مثال:
مشاوری که با مراجع دچار اضطراب مزمن کار می‌کند با بررسی مؤلفه “سبک اجتنابی” متوجه می‌شود که مراجع به‌جای مواجهه فعال با مشکلات گرایش به پرهیز و انکار دارد. این آگاهی می‌تواند نقطه شروعی برای مداخله باشد.

۲. خودشناسی و توسعه فردی: شناخت بهتر سبک تفکر در بحران
ارتباط حل مساله و خودشناسی

برای مربیان، کوچ‌ها و حتی افراد علاقه‌مند به رشد شخصی پرسشنامه هپنر ابزاری قدرتمند است. چون به افراد کمک می‌کند بفهمند:

  • در برابر چالش‌ها چه احساسی دارند؟
  • اعتماد به نفس‌شان چقدر بر حل مسئله تأثیر می‌گذارد؟
  • آیا مسئولیت‌پذیر هستند یا تمایل به فرافکنی دارند؟

این خودآگاهی پیش‌نیاز مهمی برای تغییر و رشد در زمینه‌هایی مثل مدیریت استرس، تصمیم‌گیری و تاب‌آوری است. در ادبیات روان‌شناسی، “خودشناسی” غالباً به شناخت فرد از افکار، هیجانات، ارزش‌ها، باورها و رفتارهای خودش اشاره دارد. اما یکی از ابعاد مهم و مغفول‌مانده خودشناسی شناخت چگونگی واکنش ما به چالش‌ها، ابهام‌ها و موقعیت‌های فشارزا است و این دقیقاً همان‌جایی است که پرسشنامه حل مسئله هپنر به صحنه می‌آید.

 

ابعاد پرسشنامه هپنر آیینه ای برای شناخت بیشتر

هرکدام از مؤلفه‌های سه‌گانهٔ PSI ما را با ابعاد عمیق‌تری از خودمان روبرو می‌کند:

  • اعتماد به نفس در حل مسئله به ما می‌گوید که چقدر واقع‌گرایانه یا ناهشیارانه به توانایی خود در عبور از بحران‌ها باور داریم. این خودباوری ذهنی، گاهی ریشه در گذشته‌ی فرد، تربیت خانوادگی، یا تجربیات شکست‌خورده دارد.
  • گرایش یا اجتناب از مشکل نوعی افشاگر ذهنی است: آیا ما جرئت نگاه مستقیم به مسئله را داریم؟ یا ترجیح می‌دهیم با انکار و سرکوب، آن را نادیده بگیریم؟ خودشناسی در این بخش به معنای شناسایی «عادت‌های دفاعی» ماست.
  • احساس کنترل شخصی بازتابی از این است که آیا ما زندگی‌مان را “هدایت می‌کنیم” یا تنها “تحمل”. درون‌گرایی مکان کنترل (به‌جای بیرون‌گرایی) به ما حس عاملیت می‌دهد، و این شاخص مهمی در سنجش این ویژگی است.

افزایش خودآگاهی 

پرسشنامه هپنر فقط سبک حل مسئله را نمی‌سنجد؛ بلکه به فرد نشان می‌دهد که چه تصویری از خود در ذهن دارد. در واقع، این پرسشنامه ابزاری برای خودآگاهی تحلیلی (تحلیل‌گرایانه) است و می‌تواند آغازگر گفت‌وگوی درونی برای رشد شخصی باشد.

  • آیا من از تصمیم‌گیری فرار می‌کنم؟
  • آیا به خودم در حل مسائل اعتماد دارم؟
  • آیا تمایل دارم مسئولیت مشکلات را به دیگران نسبت بدهم؟

 

۳. مصاحبه‌ها و ارزیابی‌های شغلی: تشخیص توان روان‌شناختی حل مسئله

نقش پرسشنامه حل مساله هپنر در منابع انسانی

 

در فرآیندهای استخدام به‌ویژه در مشاغلی که نیاز به حل مسئله، تصمیم‌گیری سریع یا کار تیمی دارند، PSI می‌تواند به مدیران منابع انسانی دیدگاه دقیقی ارائه دهد. این پرسشنامه نشان می‌دهد:

  • آیا داوطلب در مواجهه با چالش‌های کاری دچار فلج ذهنی می‌شود؟
  • آیا مسئولیت‌پذیر است یا به‌دنبال توجیه و مقصر دانستن دیگران؟
  • سبک او در تصمیم‌گیری، منطقی و پیش‌رونده است یا اجتنابی و تأخیری؟

برخی شرکت‌ها از پرسشنامه PSI به‌عنوان بخشی از سنجش شایستگی‌های رفتاری استفاده می‌کنند چراکه در دنیای پیچیده و پررقابت امروز، دیگر رزومه و مدرک تحصیلی برای شناسایی استعدادهای واقعی کافی نیست. بسیاری از شرکت‌ها و سازمان‌ها متوجه شده‌اند که عملکرد در محیط کار بیش از آنکه به نمره و عنوان وابسته باشد، به نحوه‌ی تفکر و واکنش افراد در موقعیت‌های دشوار و ناشناخته بستگی دارد. در چنین فضایی پرسشنامه هپنر ابزاری دقیق و در عین حال ساده است که می‌تواند نگاهی درونی‌تر به فرد بدهد؛ نگاهی که فراتر از ظاهر مصاحبه‌ها یا اعتماد به نفس ظاهری افراد است. زمانی‌که یک سازمان می‌خواهد بداند یک فرد در شرایط فشار چه واکنشی نشان می‌دهد، آیا سریع تصمیم می‌گیرد؟ آیا دچار تردید می‌شود؟ یا شاید مسئولیت را به گردن دیگران می‌اندازد، پرسشنامه هپنر می‌تواند پاسخ‌هایی ظریف اما تعیین‌کننده ارائه دهد. در مصاحبه‌های استخدامی گاهی با دو داوطلب مواجه می‌شوید که از نظر سابقه و توانایی‌های تخصصی مشابه‌اند، اما یکی در مواجهه با مسئله سریع و مؤثر عمل می‌کند و دیگری از روبه‌رو شدن با چالش طفره می‌رود. هپنر می‌تواند پیش از آنکه فرد وارد سازمان شود، این تمایز رفتاری را نمایان سازد.

این ابزار نه‌تنها به انتخاب هوشمندانه‌تر کمک می‌کند بلکه در فرآیندهای بعدی مثل توسعه مسیر شغلی یا ارتقاء افراد نیز قابل استفاده است. بسیاری از تیم‌های منابع انسانی از این پرسشنامه برای شناخت نقاط قابل رشد کارمندان استفاده می‌کنند؛ اینکه مثلاً چه کسی نیاز به تقویت مهارت‌های تصمیم‌گیری دارد یا چه کسی باید روی افزایش حس کنترل درونی‌اش کار کند. حتی در کوچینگ شغلی وقتی می‌خواهیم به فرد کمک کنیم خودش را بهتر در فضای کاری بشناسد از این پرسشنامه برای شروع گفت‌وگو استفاده می‌کنیم. چون پاسخ‌هایی که فرد به آن می‌دهد اغلب بازتابی است از تصویر درونی او از خودش و نه صرفاً یک “عملکرد استاندارد“ .در حقیقت، پرسشنامه هپنر ما را با بخش‌هایی از ذهن فرد روبه‌رو می‌کند که معمولاً در مصاحبه‌های سنتی پنهان می‌مانند؛ بخش‌هایی مثل ترس از اشتباه، فرار از تصمیم‌گیری، یا احساس ناتوانی در کنترل شرایط.

 

نقدها و حمایت‌ها: این پرسشنامه تا چه حد علمی و قابل اعتماد است؟

بررسی اعتبار پرسشنامه حل مساله هپنر

پرسشنامه سبک حل مسئله هپنر (PSI) یکی از پرکاربردترین ابزارهای حوزه ارزیابی سبک شناختی است. با این حال هیچ ابزار روان‌شناختی‌ای کامل نیست و پرسشنامه هپنر نیز در طول سال‌ها هم مورد ستایش قرار گرفته و هم نقدهایی نسبت به آن مطرح شده‌اند. در این بخش به هر دو نگاه می‌پردازیم.

 

شواهد علمی و حمایت‌های پژوهشی

در مطالعات متعددی، ساختار سه‌گانه پرسشنامه (اعتماد به نفس، گرایش/اجتناب، و کنترل شخصی) به‌روش تحلیل عاملی تأیید شده است. برای مثال، در پژوهش جامعی که در سال ۲۰۰۴ توسط «داگلاس بلوم» و همکارانش در آمریکا انجام شد، مشخص گردید که این ساختار با سبک‌های مقابله‌ای رایج و حتی با ابعاد شخصیت (نظیر نئوپنج‌عاملی) همبستگی معنادار دارد. این یافته‌ها حاکی از آن است که PSI تنها یک ابزار سطحی نیست، بلکه می‌تواند به‌عنوان نماینده‌ای از ساختارهای بنیادین شناختی عمل کند. در ایران نیز پژوهشگران متعددی به بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی این پرسشنامه پرداخته‌اند. برای نمونه دکتر علی‌اکبر سیف و همکارانش در دانشگاه تهران طی پژوهشی روی دانشجویان، نشان دادند که نسخه فارسی پرسشنامه هپنر از پایایی بالا (آلفای کرونباخ بالای ۰/۸۰) و روایی قابل قبول برخوردار است. همچنین در پژوهشی دیگر رابطه میان سبک حل مسئله با افسردگی و تاب‌آوری بررسی شد و نتایج حاکی از آن بود که افرادی با سبک گرایشی و کنترل درونی بالا، از سلامت روانی بهتری برخوردارند. و بصورت خلاصه نقاط قوت این پرسشنامه را میتوان در ۳ دسته اصلی مدنظر قرار داد:

  1. روایی محتوا و ساختاری قوی
    مطالعات فراوانی، ساختار سه‌عاملی پرسشنامه (اعتماد به نفس، سبک گرایش/اجتناب، کنترل شخصی) را تأیید کرده‌اند. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی (EFA و CFA) در کشورهای مختلف، از جمله ایران، نشان داده که ساختار مفهومی آن با داده‌های تجربی تطابق دارد.
  2. کاربردهای بین‌فرهنگی
    نسخه‌های مختلفی از PSI به زبان‌های فارسی، اسپانیایی، چینی، ترکی، عربی و کره‌ای ترجمه و بومی‌سازی شده‌اند. پژوهش‌ها در این فرهنگ‌ها نشان داده‌اند که پرسشنامه تا حد زیادی قابل تعمیم و تطبیق‌پذیر است.
  3. پیش‌بینی‌کننده خوب سلامت روان
    در بسیاری از پژوهش‌ها سبک‌های حل مسئله که از طریق این ابزار سنجیده می‌شوند با شاخص‌های مهمی مثل اضطراب، افسردگی، رضایت از زندگی و عملکرد تحصیلی همبستگی معنادار دارند.

 

نقدها و چالش‌های علمی

از سوی دیگر برخی مقالات نیز به نقدهایی اشاره کرده‌اند. برای مثال مجله Scandinavian Journal of Psychology در مقاله‌ای به این نکته پرداخته که پرسشنامه هپنر بیش از آن‌که «رفتار واقعی» حل مسئله را بسنجد، بیشتر بازتابی از نگرش ذهنی فرد است. این نقد البته به بسیاری از ابزارهای خودسنجی وارد است و به همین دلیل، توصیه می‌شود این پرسشنامه در کنار مشاهدات رفتاری یا مصاحبه‌های عمیق مورد استفاده قرار گیرد. و میتوان اهم نقدهای وارد بر این پرسشنامه را اینگونه دسته بندی کرد:

  1. پایین بودن دقت در برخی گروه‌های سنی
    برخی محققان معتقدند PSI برای نوجوانان یا سالمندان نیاز به بازنگری در فرمول‌بندی زبان یا ساختار دارد. برای مثال یک نوجوان ممکن است نتواند به‌درستی به سؤالات مربوط به کنترل شخصی پاسخ دهد چون هنوز سبک شناختی او در حال تثبیت است.
  2. ابهام در برخی سؤال‌ها
    برخی آیتم‌ها ممکن است برای پاسخ‌دهنده مبهم یا چندمعنا باشند. این موضوع می‌تواند باعث کاهش دقت نتایج در افرادی با سطح تحصیلی پایین یا کسانی با فرهنگ‌های خاص شود.
  3. سنجش نگرش، نه رفتار واقعی
    یکی از نقدهای اصلی به PSI این است که بیشتر درک ذهنی فرد از توانایی خود را می‌سنجد، نه عملکرد واقعی او در حل مسئله. این موضوع ممکن است در برخی موقعیت‌ها (مثلاً ارزیابی مهارت برای انتخاب شغل) گمراه‌کننده باشد.

 

نتیجه گیری: چرا شناخت سبک حل مسئله، گامی مهم در مسیر خودشناسی و موفقیت فردی است؟

در این مقاله پی بردیم که آنچه بین افراد موفق و دیگران تمایز ایجاد می‌کند صرفاً نوع مسئله‌ها نیست، بلکه چگونگی مواجهه با آن‌هاست. پرسشنامه سبک حل مسئله هپنر ابزاری ساده اما عمیق است که به ما کمک می‌کند بفهمیم در مواجهه با چالش‌ها چه‌طور فکر می‌کنیم، چقدر به توانایی خود باور داریم، از کدام راه به مسئله نزدیک می‌شویم و چقدر احساس می‌کنیم که زندگی‌مان را در دست داریم. این پرسشنامه نه‌تنها در محیط‌های دانشگاهی یا سازمانی کاربرد دارد بلکه می‌تواند به هر فرد کمک کند تا با دیدی دقیق‌تر به سبک‌های ذهنی‌اش نگاه کند. گاهی آنچه ما به‌عنوان “بدشانسی”، “عدم انگیزه“ یا “ناامیدی مزمن” تجربه می‌کنیم، ریشه در سبک اجتنابی حل مسئله یا باور نداشتن به توانمندی‌های درونی‌مان دارد. هپنر این سبک‌ها را قابل شناسایی و از آن مهم‌تر قابل تغییر می‌کند. شناخت سبک حل مسئله به‌نوعی شناخت منِ بحران‌زده است؛ همان بخشی از وجود ما که در سکوت در تردید یا در ترس تصمیم‌گیری پنهان شده و منتظر است تا دیده شود، فهمیده شود و رشد کند. اگر بخواهیم خودشناسی را از مرز دانستن ویژگی‌های شخصیتی به قلمرو عمل و مسئولیت فردی ببریم شناخت سبک حل مسئله یکی از اولین و مؤثرترین گام‌هاست. این شناخت می‌تواند سرآغاز سفری باشد به سوی بلوغ روانی، افزایش تاب‌آوری و زندگی معنادارتر.

محتوای جدول

دیدگاهتان را بنویسید

هدیه: کد تخفیف ۲۵درصدی برای خرید بعدی

happy25

مهلت استفاده: