در مقالات قبل سعی کردیم مهارت کوچینگ حرفهای را به زبان ساده تعریف کنیم و مشخص کردیم که کوچینگ چگونه به ما کمک میکند. البته با توجه به نوپا بودن این مهارت همچنان پرداختن به آن لازم است، بهمین جهت بیان تاریخچه آن کمک میکند تا بتوانیم این پدیده نوین را بهتر و بیشتر بشناسیم. در این مقاله قصد داریم تاریخچه کوچینگ را از ابتدا تا به الآن بیان کنیم پس با ما همراه باشید.
تاریخچه واژه کوچینگ
تاریخچه کلمه کوچینگ به قرن پانزدهم میلادی برمیگردد ( البته مفهوم آن بسیار قدیمی تر است که در ادامه به آن نیز میپردازیم). در حدود قرن پانزدهم روستایی در شمال غربی مجارستان بنام “کاکس” قرار داشت که در مسیر بین دو شهر بوداپست و وین واقع میشد. این روستا جایی بود که برای اولین بار در آن یک کالسکه ساخته شد. بهمین جهت نام این کالسکه ها را از روی نام این روستا برداشتند. پس کاکس یک نوع کالسکه بوده که در همان روستای کاکس ساخته میشده و به خاطر قابلیتهایش در اروپا بسیار رواج پیدا میکند. در طول زمان کلمه «کاکس» تغییر شکل پیدا میکند به «کوچ» و به مرور زمان و با شهرت این کالسکه های معروف به کوچ، مفهومی مثل جابجایی افراد به ذهن ها منتقل میشد و بر زبانهای مختلفی تأثیر میگذاشت. بعنوان مثال دانشجویان انگلیسی به اساتیدی که در کنار دانشجو قرار میگرفتند و پروسه یادگیری آن ها را آسان کرده و کمک میکردند تا با موفقیت از ترم تحصیلی عبور کنند، صفت کوچ را میدادند و رفته رفته باعث شد تا در سال ۱۸۳۰ میلادی آکسفورد در فرهنگ لغت خود این کلمه را اضافه کند و آن را به معنای معلم خصوصی ای که کمک میکند تا دانشجو بهتر و زودتر به اهداف تحصیلی خود برسد تعریف کند. کلمه کوچینگ یا coaching نیز از همین کلمه کوچ برگرفته شده است از این رو، کوچ کسی است که مُراجع را از طریق یک چالش یا سختی هدایت کرده و او را در رسیدن به هدف همراهی می کند.
کمی بعد در حدود سال ۱۸۶۰ میلادی واژه کوچ وارد صنعت ورزش شد و به زودی بسیار محبوب شد و همینطور که میبینید امروزه مفهوم مربیگری در ورزش به یک جزء جدانشدنی با رشته های ورزشی تبدیل شده است که به افراد یا تیمها کمک میکند تا با سرعت و سهولت بیشتر به نتایج و عملکردهای بهتر ورزشی برسند. در جریان نفوذ همزمان مفهوم کوچ به دو حوزه ورزش و تحصیل، شهرت و محبوبیت این مفهوم فراگیر شد و حتی به حوزه های دیگری همچون کسب وکارها و سازمانها نیز وارد شد.
توسعه کوچینگ
روانشناسی انسان گرایانه
برای آشنایی با مفهوم و ماهیت کوچینگ کمی باید با روانشناسی انسان گرایانه آشنا شویم. این اعتقاد که رویکردهای فرویدی صرفا تصویر ناقصی از توان بالقوه آدمی فراهم میآورند، به یک جنبش مخالف آن انجامید که به آن روانشناسی نیروی سوم یا روانشناسی انسانگرا گفته میشود. این موج از روانشناسی توجه بیشتری به انسان میکند و خودآگاهی را مهم میپندارد و مفاهیمی مثل خودشکوفایی، خلاقیت و آگاهی را مرکز توجه قرار میدهد. مفاهیمی که نقش پررنگی در کوچینگ ایفا میکنند. یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان این شاخه روانشناسی، کارل راجرز است که نوعی شیوه درمانی مراجع محور را ابداع میکند که در مراجع محور بودن مهارت کوچینگ امروزی بی تاثیر نیست.
کتاب بازی درونی از تیموتی گالوی
در سال ۱۹۷۴ تیموتی گالوی کتابی با نام بازی درونی نگاشت که بر پایه مفاهیم روانشناسی انسان گرایانه بود. گالوی که یک مربی تنیس بود، در رفتار شاگردانش به موضوع جالبی برخوردکرده بود که به رویکردی اشاره میکرد که مفهوم آن از این قرار بود: حریف درونی فرد ترسناک تر از حریف خارجی آن است. بعبارتی گالوی حریف فرد در بازی تنیس را دوست او میداند چرا که باعث رشد و پیشرفت او میشود و حریف اصلی را خود فرد میداند چراکه مداوم درحال قضاوت و انتقاد است و با القای منفی انسان را از رشد و پیشرفت باز میدارد. یافتهها و آموزههای او نگرش جدیدی را در عرصه مربیگری بهویژه با رویکردی درونگرا و متمرکز بر افراد ایجاد کرد. این نظریه باعث موفقیت کتاب او شد و خیلی زود به شهرت زیادی دست پیدا کرد و در پروژه های توسعه منابع انسانی سازمان های بزرگ ورود پیدا کرد.
توماس لئونارد
توماس لئونارد بعنوان یک مشاور حرفه ای مالی فعالیت میکرد. او به مرور زمان متوجه شد که مراجعینش خواستهای ورای حل امور مالی و سرمایهگذاری خود نیاز دارند و درنتیجه کم کم به این باور رسید که امور مالی مانند قله کوه یخ است که از آب بیرون زده و مابقی کوه یخ که دیده نمیشود اهمیت بیشتری برای مراجعین دارد. در وهله اول مسائل مالی برای آن ها اهمیت دارد و برای آن مراجعه میکنند اما درواقع مشکلات بسیار جدی تری در بطن زندگی آنان است و بعبارتی مردم میخواستند بقیه امور زندگیشان نیز مانند مسائل مالی سروسامان بگیرد. توماس لئونارد به این موضوع علاقه مند شد و بعد از مدتی دوره آموزشی زندگی ات را طراحی کن را برگزار کرد. مجموعه اقدامات او منجر به تاسیس Coaching U، فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF ، Coachville و انجمن بینالمللی کوچینگ IAC شد و حدود سال ۱۹۹۲ و همزمان با راهاندازی دانشگاه کوچینگ (Coaching U)، کوچینگ بعنوان یک حرفه توسعه پیدا کرد. با صرف نظر از اینکه عده ای مخالفت میکنند که توماس لئونارد بنیان گذار و پدر کوچینگ است اما قطعا میتوان او را تاثیرگذارترین فرد در حرفه کوچینگ دانست.
“ پیشنهاد مطالعه: کوچینگ چگونه به ما کمک میکند؟
قدمت مفهوم کوچینگ
شاید بتوان قدیمی ترین مفاهیم کوچینگ را به زمان شکل گیری بشر نسبت داد. اساسا آدمی همیشه تمایل داشته است که در نبردها یا شرایط حساس زندگی، از کمک و همراهی فردی حمایتگر در کنار خود استفاده کند. بشر از آغاز متوجه شده که برای آموختن و یادگیری، به کمک همنوعان خردمند و کارآزموده خود نیاز دارد. در همین راستا روش های سقراط را میتوان نمونه ای از مفهوم کوچینگ دانست. سقراط در روش خود به جای تدریس مستقیم یا پاسخ دادن به سوالات، به پرسیدن سوالات و داشتن گفتوگوهای معنادار با شاگردانش معتقد بود. او با استفاده از مثالها و بهکارگیری دانش عملی، ایدههای زمان خود را به چالش میکشید و بدین طریق شاگردان با فکر کردن و پاسخ دادن به این سؤالات، بهمرور به پاسخها و آگاهیهای عمیقتری نسبت به خویشتن و جهان میرسیدند. و بعبارتی با همین شیوه گفتگوی دوطرفه و پرسش و پاسخهای هدفمند سقراطی بود که فلسفه متولد شد. پس حتی میتوانیم مفهوم کوچینگ را قدیمی تر از فلسفه بدانیم. حتی میتوان ردپای مفهوم کوچینگ را در نظرات گالیله نیز جست و جو نمود چرا که او معتقد بود: نمیتوان چیزی را به کسی آموخت بلکه تنها میتوان به افراد کمک کرد تا آن را درون خود پیدا کنند. بهرجهت ماهیت کوچینگ بسیار مورد دغدغه و البته محبوب بوده است و با سیری که گفته شد به شکل توسعه یافته و امروزی خودش درآمده است و به یکی از حرفه های موثر و پرطرفدار در جهان مخصوصا کشورهای صنعتی و پیشرفته تبدیل شده است. این حرفه نوپا در ایران نیز بصورت حرفه ای دنبال میشود و حدود یک دهه است که مورد استفاده افراد و سازمان ها قرار گرفته است.